alireza astane
این وبلاگ تقدیم به همه ي دوستان
دو برادر بودند كه از بچگي هر وقت رازي داشتند نوك انگشتاندستشان را مي بريدند و به هم مي چسباندند ، به نشانه اينكه اين راز هميشه باقيمي ماند.
نظرات شما عزیزان:
سالها گذشت و پسرها بزرگ شدند ، يك روز برادر بزرگ به برادر كوچكش گفت :
من يك راز مهم دارم ، هر دو نشستند و نوك انگشت دستشان را بريدند و به همچسباندند ،
برادر بزرگ گفت : من ايدز گرفته ام ... !!!
Power By:
LoxBlog.Com |